در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | سپیده بخشی درباره نمایش بر زمین می‌زَنَدَش: در نمایش بر زمین می‌زندش، واژگان آشنایی چون «زمین» و «زمان» از معانی ر
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 19:16:23
در نمایش بر زمین می‌زندش، واژگان آشنایی چون «زمین» و «زمان» از معانی روزمره خود خارج می‌شوند و بدل به مفاهیمی فلسفی می‌گردند. زمین، نه صرفاً بستر ایستادن، بلکه جایی‌ست برای سقوط، شک، و بازاندیشی و زمان، نه خطی پیوسته، بلکه شبکه‌ای از توقف‌ها، گسست‌ها و بازگشت‌های غریب.
این زمین، امن نیست. لرزان است. زیر پای انسان را نه به‌لحاظ فیزیکی، بلکه هستی‌شناسانه سست می‌کند. گویی گرانش، همان‌قدر که جسم را به خاک می‌کشد، معنا را نیز از ارتفاع ساده‌انگاری پایین می‌آورد. ما نه ایستاده‌ایم، بلکه همواره در آستانه‌ی افتادنیم همچون مهره‌ای در شطرنجی بی‌قاعده.
زمان در این اثر، چون خاطره‌ای شکسته عمل می‌کند؛ پر از مکث و پرش، پر از گذشته‌هایی که هنوز تمام نشده‌اند و آینده‌هایی که پیش از رسیدن، فرسوده‌اند. لحظاتی تکرار می‌شوند، ولی نه با قصد تکرار، بلکه برای افشا کردن چیزی پنهان.
و در این میان، نشانه‌ها از گالیله تا خواننده با پوزه‌بند تصویر دنیایی را می‌سازند که در آن علم، صدا، و معنا همگی در کشاکش محدودیت‌اند. چیزی گفته نمی‌شود، یا نمی‌تواند گفته شود. در سکوتی آکنده از تنش، نمایش با ما حرف می‌زند.
برای من، این اجرا بیش از آن‌که یک تئاتر باشد، تجربه‌ای فضایی بود؛ حرکت در میانه‌ی زمین و زمان، در معمارانه‌ترین شکل ممکن. مکانی که در آن، بازیگران با فضا مذاکره می‌کردند، با زمان درگیر بودند، و با واژه‌ها جنگیدند.
بر زمین می‌زندش، اجرایی‌ست برای کسانی که زمین را تنها یک سطح و زمان را تنها یک عقربه نمی‌دانند.