در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | مسعود طیبی درباره نمایش مَرد مصلوب به گاو مُرده: مردی که گاو شد این یک نقد نیست نوشتاری بر نمایش «مرد مصلوب به گاو مر
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 03:09:03
مردی که گاو شد
این یک نقد نیست
نوشتاری بر نمایش «مرد مصلوب به گاو مرده»

نویسنده: مسعود هاشمی‌نژاد
کارگردان: ایمان میرهاشمی

۱. درون‌مایه و مضمون

نمایش «مرد مصلوب به گاو مرده» روایتی است تاریک، روان‌پریشانه و پر از تردیدهای هستی‌شناختی، که حول مفهوم وابستگی، ... دیدن ادامه ›› فروپاشی و چرخه‌های تکرارشونده‌ی روانی شکل می‌گیرد. مرد نمایش گرفتار در منجلاب اعتیاد، گذشته، فشارهای اقتصادی و توهمات پس از مرگ، مصلوب شده بر چیزی که دیگر مرده است؛ «گاو مرده» به‌عنوان نماد جامعه‌ای فلج، منبع تغذیه‌ای ازکارافتاده، یا ارزش‌هایی که دیگر معنا ندارند.

در کنار او، زنی ایستاده است که وابسته به این مرد است. این وابستگی به ظاهر عاشقانه، در واقع بازتاب نوعی رابطه بیمارگونه است؛ وابستگی‌ای که به‌جای رهایی، به قربانی شدن می‌انجامد. زن، نه از سر ناتوانی، بلکه از سر نوعی فرافکنی عاطفی، ترک نمی‌کند و در نهایت قربانی همان عشقی می‌شود که خود آن را انتخاب کرده است.

مضمون نمایش، بیش از آن‌که روایت‌محور باشد، روان‌شناختی و موقعیت‌محور است؛ ساختاری که با درون‌مایه‌ی اختلالات ذهنی، چرخه‌های درونی و توهم‌آلودگی سازگاری کامل دارد.

۲. ساختار دراماتیک و متن

متن نمایش، اگرچه واجد مفاهیم سنگین و نیش‌دار اجتماعی است، اما از حیث کشمکش و رخدادهای نمایشی دچار کم‌رمقی است. دیالوگ‌ها گاه تکرارشونده، توصیفی و فاقد پیش‌برندگی‌اند. نقاط عطف مشخص و ضربه‌های دراماتیک در بافت کلی متن بسیار محدودند و همین باعث می‌شود تماشاگر در بخش‌هایی دچار خستگی یا سردرگمی شود.

با این حال، وفاداری به ساختار چرخه‌ای ذهن مرد و پرداخت غیرخطی و توهم‌زده‌ی رویدادها، ساختار فرم‌گرایانه و آوانگاردی را خلق می‌کند که با محتوای روان‌پریشانه‌ی اثر همسوست. در این میان، اگر نمایشنامه از ضرباهنگ بیشتری برخوردار بود، فرم و محتوا کامل‌تر در هم می‌تنیدند.

۳. طراحی صحنه و فضا

صحنه با دیواره‌های پلاستیکی سه‌وجهی و پرده‌ای در جلو، باکس بسته و ترسناکی می‌سازد که شاید در نگاه اول قرار است حس زندان، خفقان، یا ذهنیتی بیمارگونه را منتقل کند. با این‌حال، این طراحی، در اجرا آن‌چنان کاربردی نیست و نه باعث پیشرفت روایت می‌شود و نه واجد لایه‌های معنایی تأثیرگذار است؛ حذف آن نه تنها لطمه‌ای به نمایش نمی‌زند، بلکه حتی می‌تواند تمرکز مخاطب را از فرم بیرونی به محتوای درونی سوق دهد.

در مقابل، میزانسن‌های سیال، تغییر فضاهای ذهنی و فیزیکی با استفاده از نور، صدا و حرکت بازیگران، از نقاط قوت کارگردانی‌اند. ایمان میرهاشمی با درک خوبی از «روایت غیرواقعی»، به خلق فضایی بین توهم و واقعیت دست زده که تا حد زیادی در انتقال فضای روان‌پریشانه موفق است.

۴. بازیگری

بازی‌ها در کلیت قابل قبول‌اند، اما در مواردی فاقد انسجام و کنترل هستند. برخی بازیگران دچار افراط در بروز احساسات شده‌اند، اما نقطه درخشان این بخش، بازی یگانه محمدی است. او با درکی درونی از شخصیت، توانسته میان انفعال ظاهری زن و رنج درونی‌اش تعادل ایجاد کند. بازی او، نه صرفاً نمایشی، بلکه هم‌افزا با کل اثر است.

تضادها و پارادوکس‌های رفتاری در بازی‌ها (به‌ویژه در تعامل میان زن و مرد)، به روند دراماتیک و انتقال کشمکش‌های درونی کمک شایانی می‌کند. این پارادوکس‌ها، در خدمت لایه‌های روانی متن هستند و از افتادن در دام تیپ‌سازی جلوگیری می‌کنند.

۵. تحلیل نهایی و نتیجه‌گیری

«مرد مصلوب به گاو مرده» تلاشی جسورانه در بازنمایی بحران‌های روانی، فروپاشی عاطفی، و چرخه‌های بی‌پایان درد است؛ نمایشی درباره انسان معاصرِ گرفتار در اعتیاد، شکست اجتماعی و توهمات درونی. اگرچه نمایشنامه از ضعف‌هایی چون کم‌رخدادی و ایستایی دراماتیک رنج می‌برد، اما کارگردان توانسته با بهره‌گیری از فضاسازی سیال، ساختار فرمی اثر را تقویت کند.

در مجموع، این اثر اگر در بازنویسی و غنای بیشتر موقعیت‌ها و کشمکش‌های درونی تقویت شود، پتانسیل آن را دارد که به یکی از نمونه‌های موفق تئاتر روان‌کاوانه‌ اجتماعی در صحنه امروز ایران تبدیل گردد.

مسعود طیبی
کارگردان و مدرس دانشگاه