در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال بشرا | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 03:35:03
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
بشرا (boshj)
درباره نمایش هارشدگی i
بنظر من این اجرا، اجرای ضعیفی بود.
از متنِ ضعیف و ایده ی پخته نشده اش، تا بازی های بی روح و بی احساسی که یا در نیامده بودند، یا زیادی اغراق شده بودند که توی ذوق میزدند و صدای ناپخته و غیر رسا از بازیگر زنِ این نمایش و کاراکترِ دارا …
ایمان صیاد برهانی ( و پوسترِ نمایش که جذاب بود) نقطه ی قوت این نمایش بودند اما حتی اون هم نتونست نجاتش بده.
در رابطه با چند لایه و روانشناختی بودن کانسپتِ نمایش هم، شاید در وهله ی اول ایده ی جالبی بنظر برسه اما نیاز به پردازش بیشتر و پخته شدن داره.
استفاده از ویدیو در حینِ نمایش و اون بخش که پارچه ی قرمز در سطح صحنه گسترده شد، بازی با نورها و استفاده از سایه، ایده‌های جالبی بودند، اما بیشتر بنظر میرسید که یک عالمه ایده و ماجرا رو توی ذهن داشتن و میخواستن توی یه نمایش پیاده کنن، احساسِ پیوستگی و انسجام وجود نداشت…
هرچند توصیف در یک کلام نمیگنجه اما مختصر بگم.

دکورِ متفاوت، نور، موسیقی و ترکیبِشان با ریتمِ متن و بیانِ پرکششِ مساوات، کار رو جذاب و دیدنی کرده بود.

در جاهایی میانِ صحنه، نورهای وهم آلود و چیزهایی که میبینی و نمیبینی، کلماتی که وجود دارند و ندارند، میانِ واقعیت و خیال، در متنِ جذابِ شعرگونه و کلماتش غرق میشی و این خیلی جذابه…

در توصیفات هملت از دانمارک، استعارات و تعریضاتی بود که حس آشنایی از وضعیت کنونی جامعه خودمان را تداعی میکرد.
/تاریکی/
.
لذت بردم،
درخشان و دیدنی.
مساواتِ عزیز و همه عوامل دمتون گرم باشه.
بشرا (boshj)
درباره نمایش کورالاین i
کاش به این نسل جدید که به تازگی مخاطب (!) تئاتر شدن، فرهنگ حضور در چنین مکان هایی آموزش داده بشه :
.
موقع دیدن تئاتر نباید گوشیاشون رو روشن کنن و با نورش چشم اطرافیان رو آزار بدن،
با هم بلند حرف نزنن، و فیلمبرداری نکن،
و درهای سالن رو هم تا وسط اجرا براشون باز نکنن که بیان داخل.
.
تمام داستان این تئاتر برای من خلاصه میشه در اینکه تعداد زیادی از صندلی های اطراف علیرغم همه ی تذکرها، با هم بلند حرف میزدن، تکست میدادن، اینستاگرام رو چک میکردن، فیلم برداری میکردن و مسئولین سالن روشون لیزر مینداختن و کلا تمرکز و پیوستگی ایی برای دنبال کردن جریان تئاتر ... دیدن ادامه ›› باقی نمیموند.
.
اما راجع به خود تئاتر:
سیر داستان گنگ بود، اگر داستان رو نمیشناختی و انیمیشن رو ندیده بودی، نمیتونستی سیر رو دنبال کنی، اما دکور، فضاها و طراحی لباس جالب توجه بود.
انگار که دوست داشتن دور هم یک سری صحنه پر زرق و برق و جالب بسازن و یه سری شوخی های سطحی سیاسی/انتقادی کنن و مخاطب خردسال رو به خنده وادارن. توقع اقتباس بالغانه تر و دارک تری داشتم.
.
پ.ن: البته وقتی که از بلاگرهای اینستاگرام برای تبلیغ تئاتر استفاده میشه، طبعا نتیجه اش هم همین میشه. و کسانی میان که محتوا تولید کنن.
صرفا بلیط ها قراره فروش بره که هزینه ی اجرا دربیاد.
بشرا (boshj)
درباره نمایش خانه وا ده i
پدربزرگ: خانه‌‌وا‌ده تو خطر بزرگی افتاده.
مادربزرگ: باید یه راهِ‌حلِ خوب پیدا کرد.
پدربزرگ: یه خانه‌وا‌ده‌ی خوب همیشه دنبالِ راهِ‌حل‌های خوب می‌گرده.
.
.
.
فوق‌العاده و دیدنی.
بعد از مدت‌ها واقعا لذت بردم.
مساواتِ عزیز و همه عوامل، دمتون گرم باشه.