من از آثاری خوشم میاد که ادعای زیادی ندارن، ادا و اطوار در نمیارن، خیلی کوچیک و بیادعا و آدمیزادیان، و فقط یه ویژگی مهم دارن: میتونن یه ایدهی ساده ولی عمیق رو خوب بپزن، بهش درستوحسابی بپردازن و یه جایی از ذهن یا قلب آدمو قلقلک بدن و درگیر کنن.
نمایش مهمانی شام به نظرم دقیقاً همین ویژگی رو داشت. دنبال این نبود که یه اثر پرزرقوبرق و فاخر تحویل بده، اما از اون طرف هم دلش نمیخواست فقط شوخی کنه و به ورطهی ابتذال یا لودگی بیفته.
خیلی ساده و روون اومد یه ایده رو مطرح کرد و یهجوری گفتش که مخاطب بعد از پایان نمایش همچنان بهش فکر میکنه، درگیرشه، و حتی راجع بهش حرف میزنه. بهنظرم این خیلی ارزش داره؛ چون خیلی از نمایشها همونجا توی سالن تموم میشن و دیگه بیرون از درِ سالن نمیان. ولی مهمانی شام از اون نمایشها بود که وقتی از سالن میای بیرون، هنوز باهاته.
البته شاید نیمهی اول نمایش یهخورده مخاطب رو خسته کنه یا بهنظر بیاد که حرف خاصی برای گفتن نداره، ولی از لحظهای که مهمونی شروع میشه و
... دیدن ادامه ››
اون ۶ نفر دور میز میشینن، نمایش واقعاً اوج میگیره.
هم من و هم دوستام که باهام بودن، واقعاً از این بخش لذت بردیم و حتی دلمون میخواست طولانیتر بشه. و راستش پتانسیلش رو هم داشت. ولی شاید خالق اثر به این نتیجه رسیده که همینقدر کافیه، و حرفی که توی ذهنش بوده رو تا همینجا گفته.
در کل از تماشای این نمایش راضی بودم. ممنون از النا امیدی و باقی عوامل.